سفرنامه ی مشهد و شمال قسمت سوم
ساعت پنج صبح از مشهد به سمت شمال حرکت کردیم . صبحانه رو تو راه خوردیم و ساعت 9 تو شهر شیروان پدر جون اینا با یه عابر تصادف کردن که خدارو شکر چیزیش نشد ولی 700هزار گرفت تا رضایت بده و تا 5 بعد از ظهر اونجا الاف شدیم و فقط خدا می دونه که چه قـــــــــــــدر اذیت شدیم تو شهر غریب . خدا برای هیشکی نخواد . چون دلم نمی خواد بش فکر کنم بیشتر از این راجع بهش نمی نویسم . خلاصه اینکه نتونستیم به ویلای نشتارود برسیم و مجبور شدیم شب تو گرگان بمونیم و یه شب ویلا ی شمال و پولی که بابتش داده بودیم هم پرید . بی خیال . خلاصه اینکه با یه روز تاخیر رسیدیم شمال . صبح ، صبحانه رو تو مسیر ، یه جایی به نام هزارپیچ خوردیم . خیلی قشنگ بود .یه جاده ی پیچ در پیچ ،...